به امید ظهو مولا و سرورمان حضرت حجت ابن الحسن ( عجل الله فرجه الشریف )

آخرین ارسال های انجمن

عنوان پاسخ بازدید توسط
شهید محمود رضا بیضائی 0 204 bonakdar

زن در انجیل

امروزه بیش از پیش حملات علیه تعالیم اسلامی انجام می شود.یکی از نمونه های آن هم بحث زن در اسلام است.با مرور تعالیم کتب ادیان دیگری چون مسیحیت روشن خواهد شد که در ادیان دیگر زنان را در جایگاهی فروتر از مردان و به دید موجودی فرعی نگاه می شود.

نگاه تفریطی دیروز مسیحیان به زن،نتیجه اش نگاه افراطی امروز به زنان است و مسلما در هردو نگاه زنان مظلوم واقع شده اند.

مقدمه

آنچه در این مقاله مد نظر است بررسی زن در انجیل کتاب مقدس مسیحیان است.امروزه در پی گسترش تفکرات فمینیستی و توجه به آزادی و حقوق زنان، به مردم دنیا اینگونه القا می شود که در جوامع غربی مسیحی،توجه ویژه ای به جایگاه زن شده و در آئین های دیگر از جمله اسلام اینگونه نیست.

یکی از مسائلی که برخی مخالفین اسلام برای زیر سؤال بردن آن بیان کرده اند و بر روی آن سخن گفته اند و تحلیل ها کرده اند و البته هنوز هم ادامه دارد،بحث جایگاه و حقوق زن در شریعت مقدس اسلام است.در ادامه به بخشی از این سخنان اشاره می کنیم:

قرآن مسئول عقب ماندگی مصر از تمدن جدید است و مشرق زمین هرگز پیشرفت نخواهد کرد مگر آنکه حجاب از چهره زنان بر دارد و بر چهره قرآن افکند[۱].

در باب کشوری چون ایران، که در آن زن، به استثنای مادر، موجودی غیرقابل اعتناست(!)، مسئله از چه قرار است؟ بزرگ‏ترین ضعف زندگی اجتماعی و ملّی ایران میزان اعتباری است که به زن داده‏اند: منزوی، محروم! و محصور کردن زندگی زن دستوری عرفی و رویه‏ای سیاسی بوده است[۲].

در ایران زنان شهروندان درجه دوم محسوب می‏شدند[۳].

البته در رابطه با جایگاه زن در اسلام سخن بسیار گفته شده است و پاسخ های مناسبی به شبهه افکنان داده شده ولی آنچه در این مقاله مد نظر است بیان جایگاه زن در غرب مسیحی که نشئت گرفته از کتاب مقدسشان است،می باشد.

در حقیقت به دنبال این مسئله هستیم که غرب مسیحی که امروزه در نگاه بسیاری از مردم دنیا یکی از مدافعین جدی حقوق زن و آزادی زن می باشد،در کتاب مقدسش چگونه جایگاهی برای زن ترسیم کرده است؟حال برای بررسی بهتر موضوع  در ابتدا لازم است بدانیم اساسا نگاه به زن در کتاب انجیل،البته انجیلی که امروزه در دست مسیحیان است و آن را به عنوان کتاب مقدس قبول دارند[۴]،چگونه است؟

پس ابتدا بخشی از آیات انجیل که درباره زن می باشد را می آوریم:

در نامه پولوس[۵] به مسیحیان قرنتس درباره ازدواج مسیحیان آمده است:

((…به نظر من بهتر است مرد با زن تماس نداشته باشد اما به سبب وسوسه های جنسی که در اطراف ما وجود دارد بهتر است هر مرد برای خود زنی بگیرد و هر زن شوهری برای خود اختیار کند….مردی که ازدواج نکرده می تواند تمام وقت خود را وقف خداوند کند اما مردی که ازدواج کرده نمی تواند به راحتی خدارا خدمت کند و مجبور است در فکر مادیات باشد و همسرش را نیز راضی کند در واقع عشق و علاقه او بین خدا و همسرش تقسیم می شود…[۶]))

طبق این نگاه به مسئله ازدواج و تشکیل یک زندگی برای مردان،مرد درگیر زندگی دنیوی و مادی شده و از خدای خود غافل می ماند.در واقع زن موجودی است که مردی را که می تواند بخدای خود خدمت کند و عبودیت حضرت حق را انجام دهد،از عبادت باز می دارد و باعث می شود او در مادیات غوطه ور شود و از آخرت باز بماند!

برای همین بهتر است طریق تجرد را انتخاب کنند و صرفا اگر نیاز جنسی داشتند و بخاطر رفع این نیاز به سراغ موجودی چون زن بروند![۷]

در بخشی دیگر درباره آداب عبادت آمده است((هر زن باید از شوهرش اطاعت کند و شوهرش نیز از مسیح همانطور که مسیح هم از خدا اطاعت می کند…به همین دلیل اگر در جلسه ای مردی با سر پوشیده دعا یا نبوت کند به مسیح بی احترامی کرده است زیرا این پوشش یا کلاه نشانه اطاعت از انسانهاست…همچنین اگر زنی در جلسه ای با سر یرهنه دعا یا نبوت کند به شوهرش بی احترامی کرده زیرا زن باپوشاندن سر خود اطاعت خود را از شوهرش نشان می دهد…اگر زن نمی خواهد سر خود را بپوشاند باید موی سرش را بتراشد و اگر ازین عمل خجالت می کشد باید سر خود را بپوشاند اما مرد نباید به هنگام عبادت سر خود را بپوشاند ویا کلاهی به سر داشته باشد…. .[۸]

…ای زنان همچنانکه از مسیح اطاعت می کنید از شوهران خود اطاعت کنید.زیرا شوهر رئیس و سرپرست خانواده است همانطور که مسیح رئیس و سرپرست کلیساست..[۹]))

در اینجا می بینیم که زن به اطاعت از شوهر فراخوانده می شود و این اطاعت همانند اطاعت از مسیح و اطاعت مسیح از خداست!در واقع زن به گونه ای شوهر را تبعیت می کند که شوهرش از مسیح تبعیت می کند و مسیح از خداوند.حال اگر این شوهر هر فرمانی بخواهد بدهد یا هرگونه بخواهد ازهمسرش کار بکشد یا هرگونه بخواهد با او رفتار کند و یا هرچه خواست بکند،این زن است که باید مطیع شوهر باشد و از فرمان او اطاعت کند.

پولس حتی پا را فراتر گذاشته است و می گوید پوشاندن سر به علامت اطاعت از انسانهاست پس مرد از هیچ انسانی جز مسیح اطاعت نمی کند ولی زن سر خود را می پوشاند تا نشان دهد مطیع  شوهر است.این نوع اطاعت به گونه ای است که زن حتما باید آن را نشان دهد یعنی زن موظف است در مجالس عبادی سر خود را بپوشاند تا همگان بدانند او مطیع شوهر است و اگر جز این عمل کند به شوهرش بی احترامی کرده ولی شوهرش اگر سرش را بپوشاند به معنای اطاعت از غیر مسیح است و این نوعی بی احترامی به مسیح است!

پولس در ادامه می گوید((مرد جلال و شکوه خداست و به شکل او آفریده شده زن نیز جلال و شکوه مرد است…نخستسن مرد از زن بوجود نیامد بلکه اولین زن از مرد بوجود آمد در ضمن نخستین مرد که آدم بود برای حوا آفریده نشد بلکه حوا برای آدم آفریده شد پس زن باید سر خود را بپوشاند تا نشان دهد که مطیع شوهرش می باشد…[۱۰]))

پولس در تکمیل نظریه خود درباره جایگاه زن،جایگاه زنان را در خلقت توضیح می دهد.او با اشاره به آفرینش اولین زن(حوا)بیان می کند که اساسا خلقت زن صرفا برای مرد است.

مرد نشان دهنده جلال و شکوه الهی است ولی زن قرار است جلال و شکوه شوهرش را نشان دهد.در واقع زن طفیلی وجود مرد است او برای نشان دادن جلال شوهر و برای او و البته از وجود مرد بوجود آمده است.

ترسیم چنین جایگاهی برای زن آنهم در قرون گذشته و در زمانی که سخنی از حقوق زن و آزادی زنان نبوده است،چه جایگاه و ارزشی را برای زنان به بار آورده استک؟مردان مسیحی با استناد به این سخنان که به عنوان سخنان کسی که با روح القدس و مسیح ارتباط دارد و سخنان مسیح را بیان می کند با زنان خود چگونه رفتار کرده اند؟طبیعی است اگر زنی بخواهد شکایتی کند متهم به بی دینی و بی ایمانی می شود چون در برابر سخنان مسیح ایستاده است؟

زنی که از وجود شوهر است،برای شوهرش خلق شده است و از وجود شوهرش به عنوان فرعی از وجود شوهرش خلق شده است،چقدر می تواند محترم باشد چقدر می تواند عزیز باشد و چقدر می تواند موضوعیت داشته باشد؟

موجودی که بودن با او اسباب غفلت از یاد خداست و صرفا جهت رفع نیاز نسی کارائی دارد و البته در همه حال باید مطیع شوهرش باشد و این را به عنوان افتخاری برای خودش به همگان اعلام دارد و فرعی از وجود شوهرش می باشد آیا می تواند درباره حق و حقوقش اختیاراتش آزادیش و یا حتی خودش سخنی بگوید؟

پولس در بخشی از سخنانش درباره دعا و عبادت می گوید((… زنان باید در سکوت و با اطاعت کامل به فراگیری مسائل روحانی بپردازند اجازه نمی دهم زنان  به مردان چیزی یاد بدهند یا بر آنان مسلط شوند زنان باید در جلسات کلیسائی ساکت باشند علت امر آنست که خدا نخست ادم را آفرید و بعد حوا را و این ادم نبود که فریب شیطان را خورد بلکه حوا فریب خورد و گناه کرد ازین جهت خدا زنان را به درد زایمان دچار ساخت… [۱۱]))

در اینجا جناب پولس علت بیرون شدن آدم و حوا از بهشت را فریب خوردن حوا همسر حضرت آدم بیان می کند و در ادامه می گوید این گناه تاثیری ابدی بر تمام زنان عالم تا قیامت داشته و گناه جناب حوا بخشیده نشده است و دامن تمام زنان عالم را گرفته است.

البته لازم به توضیح است طبق اعتقادات مسیحیان به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح اسباب بخشش گناه و معصیت همه مسیحیان تا قیامت است.ولی جالب است که گناه حوا به قدری بوده که مصلوب شدن مسیح هم نتوانسته ان را پاک کند و ننگ این گناه تا ابد برای زنان باقی مانده است![۱۲]

طبق اعتقاد پولس و پیروانش زن موجودی است که نه تنها مرد را از یاد خدا غافل می کند بلکه اسباب گناه و معصیت مرد هم خواهد بود.پس چنین زنی نباید در مراسم عبادی سخن بگوید و فقط باید مستمع باشد و حق ندارد مطلبی را متذکر شوهرش کند چه بسا ممکن است بر او مسلط شود و او را به گناه اندازد و از یاد خدا غافل کند!

حال باز باید این سؤال را مطرح کرد که جایگاه چنین موجودی در مسیحیت چیست؟

پولس در بخشی که درباره نحوه برخورد با بیوه زنان آمده است پس از آنکه می گوید بیوه های پیر باید در کلیسا ثبت نام شوند تا تحت پوشش باشند درباره بیوه های جوان می گوید((…بیوه های جوان را جزء این گروه نپذیر چون بعد از مدتی ممکن است امیال و غرایز بر ایشان چیره شود و خواهان ازدواج مجدد گردند و به این ترتیب شکستن پیمان اولشان با مسیح مورد محکومیت قرار می گیرد.ازین گذشته بیوه جوان ممکن است به بیکاری و تنبلی عادت کند و خانه به خانه بگردد و در مورد این و آن بدگوئی کند و در مورد دیگران فضولی کندو به بیهوده گوئی بپردازد پس بهتر است که بیوه های جوان ازدواج کنند و بچه دار شوندو به خانه داری بپردازند…[۱۳]))

پولس ابتدا می گوید ازدواج مجدد بیوه های جوان مورد شکستن پیمانشان با مسیح است ولی در ادامه با یک احتمال که ممکن است زنان جوان به فضولی بپردازند می گوید آنان ازدواج کنند و بالتبع پیمانشان با مسیح را بشکنند و مشغول بچه داری شوند تا دچار بیهوده گوئی و غیبت نشوند.در واقع زنی که اسباب معصیت است بهتر است مشغول بچه داری و خانه داری باشد تا هم گناه نکند و هم مزاحم دیگران نشود.چون زنان اساسا اسباب معصیت اند.پس همان بهتر که پیمانشان را با مسیح بشکنند و مشغول خانه داری باشند.در واقع بچه داری و خانه داری برای زن وسیله ای است برای سرگرمیش!

یکی از ایرادات مهمی که به شرع مقدس اسلام درباره زنان مطرح می شود،محدود کردن زن است.بدین معنی که معتقدند قوانینی چون حجاب و حفظ حریم محرم و نامحرمی از سوی اسلام به نوعی دست و پای زن را در اجتماع می بندد و مانع رشد زن می شود.

همانطور که اشاره کردیم در این مقاله صرفا به مسئله زن از دیدگاه انجیل می پردازیم بخاطر همین از پاسخ به این موضوع و دفاع از قوانین اسلامی می گذریم (البته به این شبهات پاسخ داده شده است)،ولی نکته دیگر اینست که با توجه به ظاهری که امروزه از غرب به عنوان مهد مسیحیت دیده می شود در بعضی از اذهان اینگونه تداعی می شود که مسیحیت با موضوع زن و وجود او در جامعه و حجابش خیلی آزادانه و به دور از محدودیت برخورد کرده،حال برای روشن شدن موضوع بخشهائی از انجیل را می آوریم.

((…زنان در جلسات کلیسا باید ساکت باشند و نباید سخن بگویند و فقط باید گوش کنند و اگر سوالی داشتند در خانه از شوهرانشان بپرسند چون درست نیست زنان در کلیسا گفتگو و اظهار نظر کنند…[۱۴]

…زنان نیز باید در طرز پوشاک و آرایش خود با وقار باشند زنان مسیحی باید برای نیکوکاری و اخلاق خوب مورد توجه باشند نه برای ارایش مو و یا اراستن خود به زیور آلات و لباس های پر زرق و برق… [۱۵]))

حال اینکه چرا نباید زنان در کلیسا سخن بگویند و اینکه صرفا باید گوش کنند جناب پولس در ادامه علتش را اینگونه توضیح می دهد که این احکام از جانب خداست و برای آقای پولس گفته شده است!

البته سخن درباره وقارو عفت زن سخن پسندیده ای است و مورد تائید است ولی نکته ای که قابل تامل است آنست که حتی در تعالیم انجیل نوشته شده توسط پولس!هم به رعایت حریم عفاف از سوی زن تاکید شده و مسئله به اینگونه نیست که هیچ قید و مرزی برای زنان نعیین نشده باشد.

در مجموع باتوجه به اینکه در انجیل زن به عنوان موجودی فروتر از مرد و طفیلی وجود مرد مطرح شده است و به طور کلی زن به عنوان موجودی مطرح است که از ابتدا اسباب گناه مرد بوده و بهتر است از او اجتناب شود، باید تصور کرد در زمانهای دور و در زمانی که سخنی از حقوق و جایگاه زنان نبوده است،در سرزمین مدافعان امروزی حضور زن در اجتماع و مدافعان آزادی و برابری میان زن و مرد،چگونه رفتاری با زنان می شده است؟برخوردی که البته ریشه در اعتقادات مذهبی آنان دارد و طبق ادعاهای نویسندگان انجیل فرمانی از جانب خداست!

در ادامه به چند مورد ازین رفتارها در قرون اخیر اشاره می کنیم:

در زمان  تصویب «لایحه حقوق بشر»  که پس از انقلاب کبیر فرانسه انجام شد و بر اساس نظریه «حقوق طبیعی» تدوین شده بود. مسئله «حق طبیعی»، که از عمده‏ترین آرمان‏های انقلاب فرانسه بود، طبقات قدرت مثل طبقات فئودالی را نفی می‏کرد و بر دموکراسی تأکید می‏ورزید و آن‏قدر دامنه وسیعی داشت که تمام انسان‏ها با هر جنس، نژاد و فرهنگ را در خود می‏گنجاند، اما هیچ‏گونه حق و حقوق اجتماعی ـ سیاسیو حتی انسانی برای زنان در نظر گرفته نشده بود[۱۶].

یکی از رهبران انقلابی پاریس به نام المپ دوگوژ در اعلامیه ای اعلام می کند: همچنان که زنان حق دارند بالای چوبه دار بروند، به همین‏سان حق دارند که بالای سکّوی خطابه نیز بروند، البته همین موضوع باعث شد وی و عده‏ای از همرزمانش سرخویش را زیر گیوتین از دست بدهند.[۱۷]

.. جین فریدمن، پیشین، ص ۴۴٫ جین فریدمن، فمینیسم، ترجمه فیروزه مهاجر، چ دوم، تهران، آشتیان، ۱۳۸۱، ص ۵٫

 زنان عملاً جزو شهروندان محسوب نمی‏گردیدند. یکی از عمده‏ترین حقوقی که زنان به عنوان شهروند ازآن محروم بودند، حق مالکیت خصوصی در قرن نوزدهم بود؛ چرا که طبق قانونِ «زن تحت کفالت»، زن با ازدواج، دچار مرگ مدنی می‏شد؛ بدین معنا که زن پس از ازدواج، از هرگونه حق مالکیت، حتی حق امضای قرارداد، محروم می‏شد و تمام آنچه تحت تملّک وی بود به شوهرش انتقال می‏یافت و او جزو دارایی‏های او به شمار می‏آمد. حتی مردان طبقه کارگر می‏توانستند دست‏مزد دختر و یا همسرشان را تصاحب کنند و زنان حق هیچ‏گونه اعتراضی نداشتند. [۱۸]

واحد آمار دادگستری آمریکا به نشانی اینتر نتی ” “bjs.ojp.usdoj.govدر سال ۲۰۰۹ نشان داد که حدود ۲۵ درصد از قتل زنان در این کشور در سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ توسط زوج های آنان صورت گرفته در حالی که این آمار برای مردان ۴ درصد است.
به گزارش پایگاه خبری Now.org” “ در ایالات متحده زنان جوان کم درآمد در سنین بین ۲۰ تا ۲۴ سال بیشتر در معرض خشونت های خانگی و آزارهای جنسی قرار دارند . و در هر ۲ دقیقه ۱ نفر قربانی تجاوز می شود.اکنون زنان آمریکایی به ازای هر ۷ دلار حقوق مردان تنها ۷۷ سنت دریافت می کنند.

.در اواخر قرن نوزدهم و در اوائل قرن بیستم در واکنش به این نوع برخورد با زنان،مکتبی به نام «فمینیسم» شکل گرفت. فمینیسم واژه‏ای فرانسوی است که ابتدا برای بیان کیفیات زنانه به کار می‏رفت،اما به تدریج، معنای لغوی خود را از دست داد و به عنوان اصطلاحی عام برای توصیف آنچه در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در اروپا و آمریکا تحت عنوان جنبش زنان معروف بود، اطلاق شد.[۱۹]

البته در نهایت این جنبش آزادیخواه !که برای اعاده حقوق از دست رفته زنان آغاز شده بود منتهی شد به عقائدی از قبیل: نفی تشکیل خانواده و نفی نقش مادری وجواز ازدواج با هم جنس برای جلوگیری از مردسالاری![۲۰]

کسانی که زمانی زنان را طفیلی وجود مرد و اسباب گناه و غفلت از یاد خدا می دانستند پس از چندی بخاطر منافع اقتصادی و هوسبازی خود بدین نتیجه رسیدند که زنان باید در کارخانه ها بیایند، دارای حق رای و حق اظهار نظر شوند.مادر بودن و همسر بودن نوعی ننگ و عار قلمداد  شود و عرضه کردن زن در جامعه برای حقوقی ناچیز صرفا جهت جذب مشتری افتخار و عزت زن محسوب  شود.

حال چنین افرادی باید از اسلام و ارزشهائی که اسلام برای انسان چه زن و چه مرد قائل است ناراضی باشند و زبان به انتقاد بگشایند.

نتیجه گیری

آنچه در کتب اناجیل درباره زن نوشته شده در واقع سخن درباره موجودی فرعی و حاشیه است که به عنوان فردی آسیب رسان مطرح می شود.بعد از گذر زمان و همراه با انقلاب های صنعتی در غرب  اربابان ثروت و قدرت به این نتیجه رسیدند که بهتر است زنان از خانه بیرون بیایند و به عنوان ابزاری جذاب و ارزان در خدمت آنان قرار بگیرند تا چرخه اقتصاد بهتر بچرخد.به همین دلیل از مواضع قبلی خود در انجیل عقب نشستند و نظریات جدیدی ارائه کردند و متوجه حقوق زنان شدند!

پر واضح است که با شناخت از تعالیم اسلامی و نگاه متعادل به زن و جایگاهی که برای زن به عنوان موجودی که نباید در دسترس باشد و نباید در گزند اجانب باشد، باید هم دشمن با زیر سوال بردن تعالیم اسلامی آن را محدودیت و ظلم به زن قلمداد کند.

 

[۱] – زمانی محمد حسن ،مستشرقان و قرآن ،ص ۴۳۸

[۲] – کلارا کولیور رایس، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمه اسداللّه آزاد، مشهد، آستان قدس، ۱۳۶۶، ص ۸

[۳]- جان فورن، مقاومت شکننده تاریخ تحوّلات اجتماعی ایران از صفویه تا سال‏های پس از انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدیّن، تهران، رسا، ۱۳۷۷، ص ۲۰۵

[۴] – انجیل امروزی در واقع تشکیل شده از اناجیل اربعه که شرح حال مسیح است به روایت حواریونش که آنهم سالها پس از مسیح نوشته شده و نامه های بعضی حواریون و بعضی دیگر که خود را به عنوان مرتبطین با مسیح معرفی کردند.

[۵] – پولس چند سال پس از میلاد مسیح در خارج از سرزمین فلسطین، در شهر طرسوس در خانواده ای یهودی متولد شد.پدرش در عین یهودی بودن توانسته بود با پول و ثروتی که داشت تابعیت روم را کسب کند. این امتیاز، کمک بزرگی به پولس کرد تا بعدها به عنوان یک رومی در بسیاری از موارد از آزار و اذیت مخالفان مسیحیت در امان بماند. در جوانی چند سالی در بیت المقدس سکنی گزید و به تحصیل کتاب مقدس و فراگیری اعتقادات یهودی پرداخت. اولین بار کتاب مقدس نام وی را در داستان شهادت استیفان که برگزیده ی حواریون بود، مطرح کرده است. پولس در زمره ی مخالفان وی و دست اندر کار شکنجه ی او بود. پس از شهادت استیفان، پولس با اخذ فرمانی از مجمع یهودیان اورشلیم، برای دستگیری و آزار نو ایمانان مسیحی و دستگیری آنان برای محاکمه در اورشلیم، به سمت دمشق حرکت کرد. در اثنای همین سفر بود که به ناگاه رؤیایی عجیب مسیر زندگی اش را دگرگون کرد. مسیح (ع) بر او ظاهر شد و نکوهش کرد که چرا مسیحیان را آزار می دهی؟ پولس در همان لحظه به مسیح (ع) ایمان آورد و انقلابی در شخصیت وی پدیدار شد و از مسیح (ع) مأموریت یافت که حامی دین جدید باشد. پولس تا یک قرن پس از مرگش تقریباً فراموش شده ماند ولی هنگامی که نخستین نسل های مسیحی از میان رفتند و روایات شفاهی حواریون محو شد و هنگامی که صدها گونه بدعت روح مسیحیت را بر هم زد، وی مطرح می شود. حتی با وجود این، پانزده قرن سپری شد تا “لوتر” پولس را رسول مذهب گردانید و “کالوِن” در آثار او عقیده تضاد را کشف کرد.
حسین توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ، ص ۱۲۴،محمد ایلخانی، پولوس، ازغنون، شماره ۵ – ۶، ص ۳۹۳، ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۶۹۰٫

 

[۶] – نامه اول پولس به مسیحیان قرنتس بخش ۷ آیات ۳۲-۳۳

[۷] – البته موضوع ازدواج نکردن خطاب به زنان هم آمده است ولی منع از ازدواج خطاب به مردان با غلظت و شدت بیشتری است.

[۸] – نامه اول پولس به مسیحیان قرنتس بخش ۱۱ آیات ۳-۷

[۹] – نامه پولس به مسیحیان افسس فصل  ۵ آیات ۲۲-۲۵

[۱۰] – نامه اول پولس به مسیحیان قرنتس بخش ۱۱ آیات ۸-۱۰

[۱۱] – نامه اول پولس به تیموتائوس بخش ۲ آیات ۱۱-۱۵

[۱۲] – نامه به مسیحیان یهودی نژاد فصل    ۱۰ آیات ۸-۱۸

[۱۳] – نامه اول به تیوتائوس بخش ۵ آیات۹-۱۶

[۱۴] – قرنتیان اول بخش ۱۴ آیات ۳۴-۳۵۰

[۱۵] – ا نامه ول پولس به تیموتائوس بخش ۲ آیات  ۹-۱۰

[۱۶] – معصومه موسوی، تاریخچه مختصر تکوین نظریه‏های فمینیستی، انتشارات بین المللی هدی، ۱۳۷۸، ص ۱۱

[۱۷] -همان

[۱۸] – ر. ک: حمیرا مشیرزاده، از جنبش تا نظریه اجتماعی، چ ۲، سپهر، ۱۳۸۳٫،ص ۲۸۳ـ۲۸۸

[۱۹] – آلیسون جگر، چهار تلقّی از فمینیسم، ترجمه س. امیدی، انتشارات بین‏المللی هدی، ۱۳۷۸، ص ۲۰

[۲۰] -همان،ص ۴۳-۴۹

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA

نویسنده :محمد حسن دانش افروز.کارشناس ارشد رشته قرآن و حدیث

منبع:پایگاه فرق و ادیان



ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش