به امید ظهو مولا و سرورمان حضرت حجت ابن الحسن ( عجل الله فرجه الشریف )

آخرین ارسال های انجمن

عنوان پاسخ بازدید توسط
شهید محمود رضا بیضائی 0 204 bonakdar

خطبه درباره كسىكه در ميان مردم عهدهدار منصب قضاوت شود

وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
فى صِفَةِ مَنْ يَتَصَدّى لِلْحُكْمِ بَيْنَ الاُْمَّةِ وَلَيْسَ لِذلِكَ بِاَهْل
درباره كسى كه در ميان مردم عهده دار منصب قضاوت شود ولى شايسته آن نباشد

اِنَّ اَبْغَضَ الْخَلائِقِ اِلَى اللّهِ رَجُلانِ: رَجُلٌ وَكَلَهُ اللّهُ اِلى نَفْسِهِ،
مبغوض ترين مردم نزد خداوند دو كس اند: انسانى كه خداوند او را به حال خود واگذاشته،
فَهُوَ جائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبيلِ، مَشْغُوفٌ بِكَلامِ بِدْعَة، وَ دُعاءِ ضَلالَة.
تا جايى كه از راه راست منحرف شده، به سخن آميخته با بدعت و دعوت به گمراهى دل خوش نموده است.
فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ، ضالٌّ عَنْ هَدْىِ مَنْ كانَ قَبْلَهُ،
او فتنه اى است براى فتنه جويان، ره گم كرده اى است از راه روشن گذشتگان،
مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدى بِهِ فى حَياتِهِ وَ بَعْدَ وَفاتِهِ، حَمّالٌ
گمراه كننده كسانى است كه بهوقت زنده بودن او يا پس از مرگش از او پيروى كنند، هم بار گناهان


خَطَايا غَيْرِهِ، رَهْنٌ بِخَطيئَتِهِ.
ديگران را به دوش كشد، و هم گروگان خطاهاى خود باشد.
وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً، مُوضِعٌ فى جُهّالِ الاُْمَّةِ،
و ديگر انسانى است كه انبوهى از نادانى را در خود جمع كرده، و در ميان جاهلان امت جهت فريبشان مى شتابد
عاد فى اَغْباشِ الْفِتْنَةِ، عَم بِما فى عَقْدِ الْهُدْنَةِ. قَدْ سَمّاهُ اَشْباهُ
در تاريكهاى فتنه ها مى تازد، و نسبت به مصالحى كه در پيمان صلح است نابيناست. انسان نماها دانشمندش
النّاسِ عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ. بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعِ ما قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمّا
دانند در حالى كه بى دانش است. از آغاز وقتش را صرف انباشتن چيزهايى كرده كه اندكش از بسيارش
كَثُرَ، حَتّى اِذَا ارْتَوى مِنْ ماء آجِن، وَ اكْتَنَزَ مِنْ غَيْرِ طائِل،
بهتر است، همين كه از آب گنديده سراب شد، و امور بيهوده را روى هم انباشت،
جَلَسَ بَيْنَ النّاسِ قاضِياً، ضامِناً لِتَخْليصِ مَا الْتَبَسَ عَلى غَيْرِهِ!
به ناحق بر كرسى قضاوت ميان مردم مى نشيند، تا بيان مسائلى را كه بر ديگران مشتبه شده به عهده گيرد!
فَاِنْ نَزَلَتْ بِهِ اِحْدَى الْمُبْهَماتِ هَيَّأَ لَها حَشْواً رَثّاً مِنْ رَأْيِهِ،
چون با مسأله مبهمى روبرو شود آراء بى فايده و بى پايه اش را به ميدان آورده، قاطعانه
ثُمَّ قَطَعَ بهِ. فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهاتِ فى مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْكَبُوتِ،
حكم مى كند. از اين رو در برابر شبهات به مانند مگسى در تارهاى سست عنكبوت گرفتار است،
لايَدْرى اَصابَ اَمْ اَخْطَأَ؟ فَاِنْ اَصابَ خافَ اَنْ يَكُونَ قَدْ اَخْطَأَ،
اين بى مايه نمى داند رأيش بر صواب است يا بر خطا؟ اگر حكمى به صواب راند مى ترسد بر خطا باشد،
وَ اِنْ اَخْطَأَ رَجا اَنْ يَكُونَ قَدْ اَصابَ. جاهِلٌ خَبّاطُ جَهالات.
و چون به خطا حكم كند اميدوار است كه راه صواب رفته باشد! در امواج جهالتهايش گم شده.
عاش رَكّابُ عَشَوات، لَمْ يَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْس قاطِع.
با ديده كور در تاريكى هاى نادانى راه پويد، هيچ امر مشتبهى را قاطعانه بر اساس دانش حل نمى كند.


يُذْرِى الرِّواياتِ اِذْراءَ الرّيحِ الْهَشيمَ. لامَلىءٌ وَ اللّهِ بِاِصْدارِ
روايات را همچون كاهى كه بر باد مى رود مى پراكند. به خدا قسم اين بى خرد را نه در حل مسائلى كه بر او وارد
ما وَرَدَ عَلَيْهِ، وَلا هُوَ اَهْلٌ لِما فُوِّضَ اِلَيْهِ، لايَحْسَبُ الْعِلْمَ
مى شود مايه اى از دانش و علم است، و نه شايسته مسندى است كه به او واگذار شده، در آنچه انكار كرده علمى
فى شَىْء مِمَّا اَنْكَرَهُ، وَلايَرى اَنَّ مِنْ وَراءِ ما بَلَغَ مَذْهَباً لِغَيْرِهِ.
را كه برخلاف انكار او باشد گمان نمى برد، و رأيى بالاتر از رأى خود براى ديگرى نمى بيند.
وَ اِنْ اَظْلَمَ عَلَيْهِ اَمْرٌ اكْتَتَمَ بِهِ لِما يَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ.
چون امرى بر او تاريك گردد بر آن سرپوش نهد زيرا به نادانى خود واقف است.
تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضائِهِ الدِّماءُ، وَ تَعِجُّ مِنْهُ الْمَواريثُ.
از داوريهاى ظالمانه اش خونهايى كه به قضاوت او ريخته شده، و ميراثهاى به غارت رفته فريادها دارند.
اِلَى اللّهِ اَشْكُو مِنْ مَعْشَر يَعيشُونَ جُهّالاً، وَ يَمُوتُونَ ضُلاّلاً.
از اين طايفه اى كه نادان زندگى مى كنند، و گمراه مى ميرند به خداوند شكايت مى برم.
لَيْسَ فيهِمْ سِلْعَةٌ اَبْوَرُ مِنَ الْكِتابِ اِذا تُلِىَ حَقَّ تِلاوَتِهِ،
به نزد اين بى مايگان متاعى بى ارزش تر از قرآن نيست آن گاه كه به شيوه صحيح معنى شود،
وَلاسِلْعَةٌ اَنْفَقُ بَيْعاً وَلا اَغْلى ثَمَناً مِنَ الْكِتابِ اِذا حُرِّفَ عَنْ
و هيچ كالايى پررونق تر و گرانبهاتر از قرآن نيست زمانى كه بر اساس هوا و هوس
مَواضِعِهِ، وَ لا عِنْدَهُمْ اَنْكَرُ مِنَ الْمَعْرُوفِ وَلااَعْرَفُ مِنَ الْمُنْكَرِ.
معنى شود، و براى اينان چيزى زشت تر از معروف، و مسأله اى زيباتر از منكر نيست.

 

ترجمه استاد حسین انصاریان




ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش