به امید ظهو مولا و سرورمان حضرت حجت ابن الحسن ( عجل الله فرجه الشریف )

آخرین ارسال های انجمن

عنوان پاسخ بازدید توسط
شهید محمود رضا بیضائی 0 204 bonakdar

كارنامه ي سياه سفياني در عراق

خروج شيصباني در پيش‌قدم خروج سفياني:

از محضر امام صادق(ع) در مورد خروج سفياني پرسيدند، فرمود: «سفياني هرگز خروج نمي‌کند، جز اينکه پيش از او «شيصباني»1 در سرزمين کوفه خروج کند، سپاهيانش همانند آب که از زمين مي‌جوشد، چون مور و ملخ در اطراف او گرد آيند و جمعيت شما را هلاک کنند. پس از خروج شيصباني منتظر خروج سفياني، سپس ظهور قائم(ع) باشيد».2

عراق، تنها هدف سفياني:
 

نعماني با سند صحيح از امام باقر(ع) روايت کرده که سفياني پس از کشتن ابقع و اصهب، هدفي جز عزيمت به سرزمين عراق ندارد. سپاه سفياني در قرقيسيا نبرد سختي کرده، يکصدهزار تن از ستمگران را بر خاک مذلّت انداخته، سپاهي هفتاد هزار نفري به سوي کوفه گسيل مي‌دارد. آن ها اهل کوفه را مي‌کشند، به دار مي‌زنند و اسير مي‌گيرند. در آن هنگام، پرچم‌هايي از سوي خراسان شتابان حرکت مي‌کنند که شماري از ياران حضرت(ع) در ميان آنهاست. سپس يکي از شيعيان کوفه با جمعي از افراد ناتوان خروج مي‌کند، که در ميان کوه و حيره به دست سرلشکر سفياني کشته مي‌شود؛3 امام باقر(ع) در حديثي، کارکرد سفياني را شرح مي‌دهد و در فرازي از آن مي‌فرمايد: «تنها انگيزه ي سفياني و خشم و حرص او شعيان ما مي‌باشد».4 اميرمؤمنان(ع) در اين رابطه مي‌فرمايد: «سپاه سفياني به جست‌وجوي اهل خراسان مي‌پردازد، هر کجا شيعه‌اي از شيعيان آل‌محمّد(ع) را پيدا کند به قتل مي‌رساند».5 از طريق عمّار ياسر روايت شده که سپاه سفياني چون تاريکي شب پيش مي‌رود، با هر چه مواجه شود در هم مي‌شکند، تا وارد کوفه شده، شيعيان آل محمّد(ع) را به قتل برساند. آنها همه جا به جست‌وجوي اهل خراسان مي‌پردازند.6

شاخص‌ترين اقدامات سفياني در عراق:
 

1- سيطره ي سفياني بر شهر کوفه: پيامبر اکرم(ص) به هنگام شمارش«أشراط السّاعه ي» يعني حوادث ده‌گانه‌اي که بايد پيش از رستاخيز رخ دهد، از خروج سفياني و سيطره‌اش بر کوفه سخن گفته است.7 اميرمؤمنان(ع) در اين رابطه مي‌فرمايد: «پسر هند جگرخواره، از تبار ابوسفيان، عثمانْ نام، پسر عنبسه، مردي چهارشانه، بدچهره، سر ستبر، آبله‌رو و کورنما از وادي يابس خروج کرده، در سرزمين کوفه فرود آيد، بر منبر آن قرار مي‌گيرد».8 امام باقر(ع) در اين زمينه فرمود: «آن چه انتظار مي‌کشيد اتّفاق نمي‌افتد، جز هنگامي که سفياني بر فراز منبرِ آن قرار بگيرد. در آن هنگام قائم آل محمّد(ع) از سوي حجاز به طرف شما حرکت مي‌کند».9
1ـ1. تقارن خروج سفياني با يماني و خراساني: فضل بن شاذان با سند صحيح از امام صادق(ع) روايت کرده که فرمود: «خروج سه تن: خراساني، سفياني و يماني، در يک سال، يک ماه، و در يک روز خواهد بود».10 نظير همين تعبير از امام باقر(ع) نيز روايت شده است.11در فرازي از اين حديث آمده است: «سفياني و خراساني، يکي از مشرق و ديگري از مغرب، به سوي آنها (بني‌العبّاس) خروج مي‌کند و مانند دو اسب مسابقه، هم‌زمان وارد کوفه شوند و نابودي بني فلان ـ بني‌العبّاس ـ به دست آنها خواهد بود».12
1ـ2. دوازده نيروي مسلّح در کوفه: امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «ابقع خروج کرده، با قومي که ابزار و ادوات جنگي دارند مي‌جنگد، سفياني خروج کرده با هر دو مي‌جنگد. سفياني اخوَص ملعون13 بر همه ي آن ها پيروز مي‌شود. آن گاه منصوريان(يماني پيروز) با سپاهيانش، با شوکت و قدرت، از صنعا خروج کرده، با پرچم‌هاي زرد و جامه‌هاي رنگين با سفياني درگير شده، آنها را به شيوه ي عهد کهن از پاي در مي‌آورد.
در آن ايام دوازده پرچم شناخته شده در کوفه نصب مي‌شود. مردي از تبار امام حسن يا امام حسين(ع) که به سوي پدرش فرا مي‌خواند، در کوفه کشته مي‌شود و مردي از مواليان خروج مي‌کند که وصفش معلوم است و در کشتار اسراف مي‌کند و به دست سفياني کشته مي‌شود.14
1ـ3. نسل کشي سفياني در کوفه: اميرمؤمنان(ع) در مورد نسل کشي سپاه سفياني مي‌فرمايد: «لشکر اعزامي سفياني به شرق، هفتاد هزار نفر را در کوفه مي‌کشد، شکم سيصد زن را مي‌شکافد و به هنگام ورود به کوفه گروه انبوهي را به قتل مي‌رساند».15 و در حديث ديگري فرمود: «سپاه اعزامي او به شرق، وارد کوفه شده، چه خون‌هايي که ريخته شود، چه شکم‌هايي که دريده گردد، چه اموالي که به يغما رود و چه خون‌ها که هدر شود».16 و در فرازي از خطبه‌اش فرمود: «سپاه سفياني وارد کوفه مي‌شود، کسي را در آن جا فروگذار نمي‌کند، جز اينکه مي‌کشد، اشياء قيمتي را مي‌بيند و متعرّض نمي‌شود، ولي کودکان را دستگير کرده گردن مي‌زند».17 از طريق عمّار ياسر روايت شده که سفياني وارد کوفه شده، دوستان و شيعيان آل محمّد(ص) را به قتل مي‌رساند و شخصيت معروفي را در آن جا مي‌کشد.18
1ـ4. در به در به دنبال شيعيان: امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «گويي سفياني(يا امير لشکر سفياني) را مي‌بينم که در رُحْبَه ي کوفه19 رحل انداخته، منادي‌اش فرياد مي‌زند: «به هر کس سر شيعه‌اي را بياورد، هزار درهم جايزه مي‌دهم». پس همسايه به همسايه يورش برده، گردنش را مي‌زند و مي‌گويد: اين نيز از آن ها مي‌باشد. پس هزار درهم جايزه مي‌گيرد».20
آن گاه از وضع زمامداران سخن مي‌گويد و از جاسوسان ماسک‌دار خبر مي‌دهد که خود را از پيروان آيين شما نشان مي‌دهند، شما را شناسايي مي‌کنند و از يکايک شما گزارش تهيه مي‌کنند. چنين افرادي جز، حرام‌زادگان نخواهند بود.21

1ـ5. ويراني کوفه به دست سفياني: در ذيل آيه ي شريفه ي: «و إن من قريه ي إلّا نحن مهلکوها»22 از مقاتل نقل شده که عامل ويراني هر شهري را بر شمرده، در مورد کوفه مي‌گويد: «امّا ويراني کوفه به دست سفياني از تبار عنبسه از آل ابي سفيان مي‌باشد».23 حذيفه نيز از رسول اکرم(ص) روايت کرده که فرمود: «سپاه سفياني به سوي کوفه سرازير مي‌شوند و اطراف کوفه را ويران مي‌کنند».24

2- سفياني بر کرانه ي رود دُجَيل: پيامبر اکرم(ص) در مورد کارکرد سفياني مي‌فرمايد: «چون سفياني از فرات عبور کند و به محلّي به نام«عاقرقَوْفا»25 برسد، خداوند ايمان را از دلش مي‌زدايد، در کرانه ي رود دُجيل هفتاد هزار مرد جنگي و بيش از آن از افراد غير نظامي را به قتل مي‌رساند. بر خزانه دست پيدا مي‌کند، نظاميان را مي‌کشد و شکم بانوان را مي‌شکافد، به اين بهانه که شايد حامله باشند و فرزند پسر به دنيا آورند».26 در ادامه مي‌فرمايد: «بانوان قريشي از رهگذرها و قايق‌ران‌ها استمداد مي‌جويند و از آنها مي‌خواهند که آنان را سوار کرده، به منطقه ي امني ببرند، ولي آنها به جهت دشمني با اهل‌بيت آنان را سوار نمي‌کنند».27 در حديث ديگري مي‌فرمايد: «براي پسرعموهايم(بني‌العبّاس) شهري در سمت مشرق، در ميان دجله، و دجيل خواهد بود... نابودي آن به دست سفياني مي‌باشد. گويي با چشم خود مي‌بينم که سقف‌هاي آن روي پايه‌هايش فرو ريخته است».28

3- جنايات سفياني در شهر بصره: سفياني سه بار وارد بصره مي‌شود، اشراف(سادات) را مي‌کشد، عزيزان را بر خاک مذلّت مي‌نشاند، بانوان را به اسارت مي‌برد؛ واي بر آبروهاي بر باد رفته، شمشيرهاي از نيام بر آمده، کشته‌هاي روي هم انباشته و دامن‌هاي در مورد تعرّض قرار گرفته.29

4- کارکرد سفياني در عَينُ التّمر: در منابع حديثي آمده است که، سفياني در «عَينُ التّمر»30 هفتاد هزار نفر را به قتل مي‌رساند.31

5- ديوار حايل: سفياني با لشکري جرّار به سوي عراق حرکت مي‌کند، يکصد هزار نفر به دنبال او حرکت مي‌کنند، در بين جلولا و خانقين سدّ ايجاد مي‌کند و معترضان را همانند گوسفند سر مي‌برد.32

6- کشار فجيع در موصل: در خطبه ي البيان منسوب به اميرمؤمنان(ع) آمده است: «سفياني پس از حوادث خون‌بار حِمص، حلب، رقّه، رأس‌العين و نُصَيبين، وارد موصل مي‌شود، مردم بغداد در آنجا گرد آيند و اهالي شهر حضرت يونس به لخمه مي‌روند، نبرد سختي در موصل رخ مي‌دهد که تعداد شصت هزار نفر در آن ميان کشته مي‌شود».33

7- جنايات بي‌شمار سفياني در بغداد: از پيامبر اکرم(ص) روايت شده که سپاه سفياني بيش از پانصدهزار نفر را در بغداد به قتل مي‌رساند.34 اميرمؤمنان(ع) در فرازي از يک خطبه ي طولاني از کشته شدن هفتاد هزار نفر در بغداد خبر داده است.35 امام صادق(ع) از انتقال پايتخت عبّاسيان به زوراء (بغداد) خبر داده، در فرازي از آن مي‌فرمايد: «در آن هنگام سفياني خروج کرده بدترين شکنجه‌ها را روا مي‌دارد».36

8- درگيري‌هاي پراکنده: امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «هنگامي که سفياني بر ابقع، منصور، کندي، ترک و روم چيره شود، به سوي عراق عزيمت مي‌کند... بر شهري سيطره پيدا مي‌‌کند، کشتار فجيعي در آن به راه مي‌اندازد، افرادي را ـ صبراً ـ مي‌کشد و شش تن از افراد برجسته ي بني‌العبّاس را به قتل مي‌رساند».37 و در حديث ديگري از درگيري سپاه سفياني در اصطخر، قومس، دولات ري، مرز زريخ... ري، بابل، مداين و نصيبين و حوادث مرگ‌بار در آنها سخن گفته است.38

9- ديگر جنايت‌ها:  نيمي از يم و اندکي از جنايات بي‌شماري است که سفياني در عراق مرتکب مي‌شود. در حديثي، امير بيان مولاي متّقيان(ع) شماري از جنايات او را بر شمرده که در زير مي‌آوريم:

1- دستگيره‌هاي اسلام را يکي پس از ديگري نابود مي‌کند،
2- اهل دانش و فضيلت را مي‌کشد،
3- قرآن‌ها را طعمه ي حريق مي‌سازد،
4- مساجد را ويران مي‌کند،
5- محرّمات را مباح مي‌سازد،
6- دستور ساز و آواز در کوچه و بازار مي‌دهد،
7- فرمان باده نوشي در گذرگاه‌ها صادر مي‌کند،
8- کارهاي ناشايست را مباح اعلام مي‌کند،
9- از انجام فرايض جلوگيري مي‌کند،
10- در گسترش فسق و ستم تلاش مي‌کند،
11- هر لحظه بر طغيان و سرکشي خود مي‌افزايد،
12- از روي دشمني با اهل‌بيت، هر کس را که نامش: محمّد، احمد، علي، جعفر، حمزه، حسن، حسين، فاطمه، زينب، رقيه، امّ کلثوم، خديجه و عاتکه باشد، به قتل مي‌رساند،
13- کودکان را جمع مي‌کند، در ديگ با زيتون مي‌جوشاند،
14- دو کودک را که حسن و حسين نام دارند، دستگير کرده، به دار مي‌زند.39

افول قدرت سفياني و بشارت ظهور:

جنايات بي‌شمار سفياني موجب مي‌شود که گروه‌هاي غيور با يکديگر پيمان بسته، عليه سفياني خروج کنند، که به چند نمونه از آنها اشاره مي‌کنيم:

1- سپاه سفياني بر عفّت سي هزار دوشيزه در کوفه تعدّي مي‌کنند، سپس سرهاي آن ها را برهنه کرده، به عنوان برده در معرض فروش قرار مي‌دهند... خبر به اهل بصره مي‌رسد، از دريا و خشکي حمله مي‌کنند و زن‌ها را از دست آن ها رهايي مي‌دهند.40
2- نيروهايي از کوفه و بصره هم پيمان شده‌اند، با سفياني به نبرد مي‌پردازند.41
3- سفياني چهل روز با آن ها درگير مي‌شود، چون نيروي کمکي نمي‌رسد، ناگزير با روميان قرارداد صلح امضا مي‌کند، که هيچ يک از طرفين، چيزي به طرف ديگر پرداخت نکند.42
4- سيد هاشمي با پرچم‌هاي سياه به پرچم‌داري «شعيب بن صالح» از خراسان حرکت مي‌کند، در دروازه ي اصطخر با سپاه سفياني درگير مي‌شود، نبرد سختي روي مي‌دهد، پرچم‌هاي سياه پيروز مي‌شوند و سپاه سفياني فرار مي‌کنند.43
5- به هنگام خروج سفياني از کوفه، دو سپاه متّحد شده، با سپاه او مي‌جنگند، آن ها را از پاي در مي‌آورند، غنايم و اسيران جنگي را از دست آن ها مي‌رهانند.44
6- جوان هاشمي، با خالي در کف دست چپ، با پرچم‌هاي سياه و جلوداري مردي از بني تميم به نام شعيب بن صالح، با سپاه سفياني نبرد مي‌کند و آن را شکست مي‌دهد.45
7- پرچم‌هاي سياه سپاه سفياني شکست داده، آن ها را تا بيت‌المقدّس عقب مي‌رانند و زمينه را براي حکومت حضرت مهدي(عج) فراهم مي‌سازند.46

بشارت ظهور:

پيشواي پرواپيشگان، اميرمؤمنان(ع) در فرازي از خطبه ي مفصّلي مي‌فرمايد: «هنگامي که لشکر سفياني به سوي کوفه عزيمت نمود، منتظر ظهور بهترين آل‌محمّد(ع) باشيد».47 از طريق عمّار ياسر روايت شده که چون سفياني وارد کوفه شود و ياوران آل محمّد(ع) را به قتل برساند، حضرت مهدي(عج) ظاهر شود و پرچم او را شعيب بن صالح حمل کند.48 امام زين‌العابدين(ع) مي‌فرمايد: «قائم(ع) از مدينه حرکت نموده... وارد قادسيه مي‌شود، در حالي که مردم با سفياني بيعت کرده، در کوفه گرد آمده باشند».49

دستگيري سفياني:

رئيس مذهب، حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «قائم(ع) وارد نجف اشرف مي‌شود، سفياني با يارانش از کوفه حرکت مي‌کند، حضرت با آنها محاجّه مي‌کند... . آن گاه پرچم پيامبر اکرم(ص) را به اهتزاز در مي‌آورد، فرشتگان بدر به ياري‌اش فرود مي‌آيند... . پس سپاه سفياني را شکست داده، تا داخل کوفه به عقب‌نشيني وادار مي‌کند.
منادي حضرت ندا سر مي‌دهد: زخمي‌ها را نکشيد و فراري‌ها را دنبال نکنيد. پس با آنها همانند سيره ي اميرمؤمنان(ع) در مورد اهل بصره رفتار مي‌کند».50 در خطبه يالبيان منسوب به اميرمؤمنان(ع) آمده است: «سفياني با دويست هزار مرد جنگي از سواره و پياده حرکت مي‌کند تا در حيره فرود آيد... در آنجا نبرد سختي بين او و حضرت مهدي(عج) رخ مي‌دهد. سپاه سفياني شکست مي‌خورد، سفياني با تعداد اندکي از يارانش فرار مي‌کند. يکي از ياران حضرت به نام «صياح» با گروهي از اصحاب، او را دنبال کرده، دستگير نموده، به نزد حضرت مي‌آورد».51

بيعت سفياني:

امام باقر(ع) در مورد فرجام کار سفياني مي‌فرمايد: «به سفياني خبر مي‌رسد که حضرت قائم(عج) به سوي او عزيمت نموده، با سپاهيانش به سوي آن حضرت حرکت مي‌کند و تقاضاي ديدار مي‌نمايد. حضرت مهدي(عج) حجّت را بر وي تمام مي‌کند، او تسليم شده، بيعت مي‌کند. چون به سوي سپاهيانش بر مي‌گردد، آن ها او را سرزنش مي‌کنند، پس بيعتش را مي‌شکند و آماده ي نبرد مي‌شود و حضرت مهدي(عج) آن ها را شکست مي‌دهد. اگر يکي از آن ها پشت درخت، يا پشت سنگي مخفي شده باشد، آن درخت و آن سنگ مي‌گويد: «اي مؤمن، فرد کافري در پشت من مخفي شده است».52

پي نوشت ها :
 
1- شَيصبان معاني مختلفي دارد، از جمله نام شيطان و رئيس گروهي از پريان مي‌باشد. (ابن منظور، لسان العرب، ج 7، ص 111)
2- نعماني، الغيبـه ي، ص302.
3- همان، ص280.
4- همان، ص301.
5- سلمي، عقدالدّرر، ص87.
6- مروزي، الفتن، ج1، ص303، ح882.
7- طبري، دلائل الامامـه ي، ص466، ح450.
8- کمال‌الدّين، ج2، ص651.
9- مسعودي، اثبات الوصيـه ي، ص226.
10- خاتون آبادي، کشف الحقّ، ص173، خ29.
11- نعماني، الغيبـ[، ص255.
12- همان.
13- اخوص، از القاب سفياني به معناي: چشم ريز، چشمش به گودي نشسته و کسي که يک چشمش کوچک‌تر از چشم ديگر او باشد. [ابن منظور، لسان‌العرب: ج 4، ص244].
14- مروزي، الفتن، ج1، ص291، ج849.
15- عقدالدّرر، ص92.
16- مروزي، الفتن، ج1، ص301، ج878.
17- سيدابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص423، ب157.
18- شيخ طوسي، الغيبـه ي، ص464، ح479.
19«رحبه» نام روستايي در يک منزلي کوفه مي‌باشد. (ياقوت، معجم البلدان، ج 3، ص 33)
20- شيخ طوسي، الغيبـه ي، ص450، ح453.
21- همان.
22- سوره ي إسراء(17)، آيه ي 58.
23- مقدسي، البدء و التّاريخ، ج4، ص103.
24- ثعلبي، الکشف، و البيان، ج8، ص95.
25- عاقر به معناي شن‌زار است و احتمالاً منظور از «عاقرقوفا» «عقرقوف» از کوه‌هاي سيلحين در نواحي بغداد باشد؛ معجم البلدان، ج 4، ص 68.
26- مروزي، الفتن، ج1، ص304، ح885.
27- همان.
28- خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج1، ص38.
29- حائري، الزام النّاصب، ج2، ص203.
30- نام شهري در نزديکي انبار، در غرب کوفه، ياقوت، معجم‌البلدان، ج 3، ص759
31- سلمي، عقدالدرر، ص77.
32- الزام الناصب، ج2، ص209.
33- همان، ص213.
34- خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج1، ص40.
35- عقدالدرر، ص912.
36- سيد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص134، ب54.
37- مروزي، الفتن، ج1، ص3047، ح884.
38- همان، ص316، ح913.
39- عقدالدّرر، ص93.
40- مقدسي، فرائد فوائد الفکر، ص310.
41- مروزي، الفتن، ج1، ص316، خ916.
42- همان، ص222، ح 620.
43- همان، ص316، ح912.
44- طبري، تفسير جامع البيان، ج22، ص72.
45- مروزي، الفتن، ج1، ص314، ح907.
46- همان، ص310، ح 894.
47- سيد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص125، ب39.
48- مروزي، الفتن، ج1، ص314، ح908.
49- نيلي، سرور أهل الايمان، ص100، ح78.
50- همان، ص101، ح79.
51- حائري، الزام الناصب، ج2، ص221.
52- سرور أهل الايمان، ص101، ح80.

نويسنده: علي اکبر مهدي پور
منبع: سايت راسخون



ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش