به امید ظهو مولا و سرورمان حضرت حجت ابن الحسن ( عجل الله فرجه الشریف )

آخرین ارسال های انجمن

عنوان پاسخ بازدید توسط
شهید محمود رضا بیضائی 0 204 bonakdar

كظم غيظ

خشم از ديدگاه اسلام و منابع اسلامى

در متون اسلامى خشم را به «غضب و غيظ» تعبير مى‏كنند. دين مبين اسلام ما را به فرو خوردن خشم و كظم غيظ دعوت مى‏كند و در آيات و روايات و احاديث فراوانى تأكيد بر اين صفت پسنديده شده است. خداوند حكيم در قرآن فرو خوردن خشم را يكى از ويژگى ‏هاى پرهيزكاران مى‏داند.

     قرآن كريم درباره فروخوردن خشم مى‏فرمايد: «همانا كه در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى‏كنند و خشم خود را فرو مى‏برند و از خطاهاى مردم درمى‏گذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد» (آل ‏عمران: 134).

     پيامبر اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله مى‏فرمايد: «از محبوب‏ترين راه‏ها به سوى خداوند ـ عزوجل ـ دو جرعه (نوشيدن) است: جرعه خشمى كه با بردبارى آن را رد كنى و جرعه مصيبتى كه با صبر آن را برگردانى»

 قوه غضب اگر به افراط گرايد «تهور»، اگر به تفريط روى آورد «جبن» و اگر در حد اعتدال باشد «شجاعت» نام دارد.

     ـ حد افراط: انسان به اندازه ‏اى خشمگين شود كه از فرمان عقل و دين خارج شود و اختيارش سلب گردد.

     ـ حد تفريط: اگر انسان قوه انتقام نداشته باشد يا اينكه در او چنين قوه ‏اى كم باشد، نسبت به خودش، ناموسش و ديگران بى ‏تفاوت و بى ‏غيرت مى ‏شود .

ـ حد اعتدال: وظيفه انسان در حالت عصبانيت اين است كه قدرت و صولت غضب را بشكند و آن را تضعيف نمايد تا از بروز آثار بد آن جلوگيرى كند. بدين‏صورت كه جايى كه غضب لازم است، بروز دهد و جايى‏ كه حلم لازم است انسان بتواند بردبار باشد. آنچه مورد رضاى خداست همين است؛ يعنى غضب تحت سيطره عقل انسان باشد.

خداوند متعال در صفات مؤمنان مى ‏فرمايد: «مؤمنان بر كافران سختگير و با خود مهربان هستند» (فتح: 29). اين نيرو و خشم در راه خدا و در برابر كافران صورت مى‏گيرد كه مقدس، مثبت و پسنديده است.

اما خشم ناپسند، همان خشمى است كه منشأ بسيارى از شرارت‏ها و حوادث تلخ، خشونت‏ها و درگيرى‏ها در جامعه مى‏شود و فرد با آن خود و ديگران را به مشكلات بسيار جسمى و روحى مبتلا مى‏كند و موجب خسارات فراوان مى‏گردد. اسلام اين نوع خشم را نكوهش كرده و انسان بايد همواره در كنترل آن بكوشد.

خشم از ديدگاه روان‏شناسى

گروهى از صاحب‏نظران روان‏شناسى نظير فرويد و لورنز معتقدند: پرخاشگرى رفتارى است كه ريشه در ذات و فطرت انسان دارد.

اين دو معتقدند: پرخاشگرى به ‏عنوان يك نيروى نهفته در انسان داراى حالت هيدروليكى است كه به تدريج در شخص متراكم و فشرده مى‏شود و سرانجام نياز به تخليه پيدا مى‏كند.

به نظر لورنز، اگر چنين انرژى به شكل مطلوب و صحيح مثلاً از طريق ورزش‏ها و بازى‏ ها تخليه شود، جنبه سازندگى خواهد داشت. در غير اين‏صورت، به‏ گونه‏ اى تخليه مى‏ شود كه مخرب خواهد بود و ممكن است اعمالى از قبيل قتل، ضرب و شتم، تخريب و نظاير آن را در بر داشته باشد.

از نظر فرويد، پرخاشگرى در انسان نماينده غريزه مرگ است كه در مقابل غريزه زندگى در فعاليت است؛ يعنى همچنان‏كه غريزه زندگى ما را در جهت ارضاى نيازها و حفظ ذات هدايت مى‏كند، غريزه مرگ به صورت پرخاشگرى مى‏كوشد به نابود كردن و تخريب كردن بپردازد.

عده ‏اى خشم را معلول تقليد و يادگيرى مى‏دانند. آنها معتقدند: مشاهده رفتار خشونت ‏آميز ديگران، اعم از انسان‏ها يا حيوانات در اين تقليد نقش دارد. آنها معتقدند خشم ريشه اجتماعى دارد و كاملاً تابع الگوها و قوانين يادگيرى است.

گروهى ديگر معتقدند: رفتار پرخاشگرى ريشه در عدم فرصت يادگيرى دارد؛ يعنى كودك به علت اينكه فرصت يادگيرى نداشته و يك موجود ناپخته است، نمى‏داند كه نسبت به يك محرك چگونه عمل كند. ازاين‏رو، ممكن است به صورت پرخاشگرى از خود واكنش نشان دهد. اين كودك بايد به مرور ياد بگيرد چگونه پاسخ محرك‏ها را به صورت مناسب بدهد.

 گاهى رفتارهاى پرخاشگرانه ناشى از يك احساس ناامنى و عامل تصفيه وگاهى ريشه خشم در اختلالات و امراض جسمى است. مطالعات نشان داده است كه چگونگى نگرش افراد در به وجود آمدن خشم و حتى شدت و كاهش آن نقش عمده‏اى دارد.

مقابله با خشم و پرخاشگرى و راه‏هاى كنترل آن در منظر اسلام

اسلام راهبردهاى مقابله‏ اى بسيار مناسبى را در اختيار انسان گذاشته است و همه آنها را تحت عنوان «كظم غيظ» مطرح مى‏نمايد. مى‏توان راهبردهاى پيشنهادى اسلام براى كظم غيظ را در سه شيوه كلى دسته‏ بندى كرد:

شيوه‏ هاى شناختى:

منابع اسلامى برخى شناخت‏ها و نگرش‏ها در مورد خشم و غضب و آثار مثبت و منفى مهار و عدم مهار آن را در اختيار انسان مى‏گذارند [رواياتى مانند: «خشم كليد هر بدى است». با چنين تربيتى درواقع، افراد از درون آمادگى پذيرش اين اوامر و نواهى را پيدا كرده و مبناى صدور آنها را درمى‏يابند.

بر اين اساس، پايبندى به اين اوامر و نواهى براى آنان آسان شده و با شناخت و در نظر گرفتن پيامدهاى منفى پرخاشگرى از آن اجتناب مى‏كنند.

از سوى ديگر، توجه به فضايل و ثواب‏هايى كه براى فرو بردن خشم بيان شده‏. عامل انگيزشى بسيار مؤثرى براى اجتناب از خشم و فرو بردن آن خواهد بود.

همچنين اسلام به انسان سفارش مى‏كند منشأ خشم را شناسايى كرده و از بزرگ‏نمايى و تصرف وهم و خيال در آن ممانعت ورزد. در مواردى هم كه خشم جايز است، بهتر است خشم الهى را يادآورى كند تا مانع خروج از مدار حق گردد .

شيوه ‏هاى عاطفى:

شيوه ‏هاى عاطفى عبارتند از: تهييج عاطفى و تحريك هيجانى افراد به ترك پرخاشگرى، اين كار، از طريق نهى آنان از خشم و رفتارهاى خشونت‏ بار و توصيه به امورى كه در جهت مخالف و ضدپرخاشگرى هستند، مثل شكيبايى و فروخوردن خشم و گفت‏وگو دنبال مى‏شود. ي

كى ديگر از شيوه‏ هاى فرعى عاطفى مهار پرخاشگرى اين است كه از پيدايش يا گسترش امور و شرايطى كه موجب خشم و بروز رفتار پرخاشگرانه مى‏شوند جلوگيرى كنيم .

اظهار محبت و ابراز مودت مى‏تواند در فرو بردن خشم و غضب بسيار مؤثر باشد .امام باقر عليه‏ السلام در بيانى محبت‏ آميز مى‏فرمايد: «هر فردى كه بر نزديكان خويش خشمگين شد، به سوى او برود و به او نزديك شود و او را نوازش كند؛ زيرا تماس بدنى با نزديكان سبب آرامش است».

شيوه ‏هاى رفتارى:

اولياى دين، گاه به ‏طور مستقيم و گاه غيرمستقيم، با رفتار خود چگونگى مهار خشم را به نمايش مى‏گذارند و با ارائه الگوى عينى و رفتارى، راه را بر هرگونه توجيه مى‏بندند.

مهم‏ترين شيوه‏هاى رفتارى كنترل و تنظيم هيجان خشم، كه در منابع اسلامى بر آنها تأكيد شده عبارتند از:

الف) وضو ساختن: در روايات آمده است كه هنگام غضب با آب سرد وضو گرفته و يا غسل كنيد؛ زيرا غضب از آتش است و آتش را چيزى جز آب خاموش نمى‏كند .

ب) تغيير مكان و حالت: تغيير و تحول فيزيكى فرد، يكى ديگر از عوامل مهار خشم و درمان غضب است. پيامبر اكرم صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله فرمودند: «هرگاه يكى از شما دچار خشم شد، اگر ايستاده است بنشيند و اگر نشسته است، بخوابد و اگر خشمش فرو ننشست، با آب سرد وضو بگيرد و يا بدن را شستشو دهد»

ج) جديت در رفتار: جزع و فزع و جوش و خروش به هنگام بروز غضب تأثيرى در احقاق حق نداشته، تنها راه دستيابى به آن استحكام و جديت در رفتار است كه از خشونت و بداخلاقى به دور بوده، دافع هر تجاوزى خواهد بود.

مقابله با خشم و پرخاشگرى و راه‏هاى كنترل آن در روان‏شناسى

از نظر روان‏شناسان غربى، افراد براى اينكه از اضطراب دور بمانند، از راهبردهاى گوناگونى استفاده مى‏كنند: برخى با استفاده از سازوكارهاى دفاعى سعى در دور نگه داشتن هيجان‏ها و احساس‏هاى ناخوشايند از آگاهى هشيار دارند.

سركوبى به ‏معناى راندن ناهشيارانه اميال، افكار، تجربيات و يا هيجان‏ها از سطح آگاهى، يكى از شايع‏ترين و در عين حال، ناپخته‏ ترين سازوكارهاى دفاعى در مقابله با هيجان خشم .اين راهبرد دفاعى، در اصل كارى به حل مشكل و مقابله هشيارانه با خشم و منابع آن ندارد، بلكه فقط براى مدتى فرد را از آن منحرف مى‏كند.

خطر چنين پاسخى اين است كه اگر اجازه بيان خارجى به آن داده نشود، به درون فرد متوجه شده و ممكن است موجب فشار خون بالا يا افسردگى شود و يا منجر به بيان بيمارگون خشم مانند رفتار انفعالى ـ تهاجمى شودوبه شخصيتى منجر شود كه دايم عيب جو و متخاصم است.

راهكار ديگر مقابله با خشم، استفاده از راهبردهاى مقابله هشيارانه و تنظيم هيجان مى‏باشد.

روان‏شناسان اين راه‏كارها را در دو چارچوب مهم راهبردهاى تنظيم هيجانى پيش از رخداد حادثه و راهبردهايى كه پس از بروز حادثه يا پيدايى هيجان فعال مى‏شوند، طرح و بررسى مى‏كنند. راهبردهاى دسته اول از بروز هيجان‏هاى شديد و ناگوار پيشگيرى مى‏كنند و راهبردهاى دسته دوم، از شدت گرفتن هيجان‏هاى پديدآمده جلوگيرى مى‏كنند، ازاين‏رو، مى‏توانند از عواقب و پيامدهاى منفى آنها پيشگيرى نمايند.

پايه و اساس هر دو دسته اين راهبردها، بر خودسازى و رشد شخصى استوار است.

اين افراد توانايى نظارت و اداره لحظه به لحظه هيجانات خود را دارند .كنترل و مديريت هيجانات، يكى از مؤلفه‏ هاى مهم هوش هيجانى است. افراد داراى هوش هيجانى بالا، قادرند انگيزه خود را حفظ نموده، در مقابل ناملايمات پايدارى كرده، تكانش‏هاى خود را كنترل كرده و كاميابى را به تعويق اندازند.

همان‏گونه كه بيان شد، مؤلفه‏ هاى هوش هيجانى ارتباط مستقيمى با كنترل خشم دارند، بخصوص دو مؤلفه اول آن، يعنى شناخت احساسات و كنترل آنها. تا زمانى كه فرد هيجانات خود را نشناسد، درصدد كنترل و مديريت آنها نيز برنمى ‏آيد.

خشم و انواع آن را بايد شناخت و با آثار و پيامدهاى سوء آن آشنا بود تا بتوان مهار آن را در دست گرفت.در رويكردهاى مختلف كنترل خشم، مانند ايمن ‏سازى در برابر استرس و يا رويكرد هيجان‏ مدار با تأكيد بر فنون شناختى ـ رفتارى، به دنبال افزايش خودآگاهى، شناسايى، تنظيم و تغيير هيجان‏ها مى‏باشند. از سوى ديگر، با استفاده از روش‏هاى رفتارى به افراد آموزش داده مى‏شود تا هيجانات منفى درون‏روانى و بين ‏فردى خود را تغيير دهند و با شناسايى نيازها و كنترل هيجان‏ها در شيوه ابراز خشم تغيير ايجاد نمايند.

مقايسه كظم غيظ در اسلام با روش‏هاى كنترل خشم در روان‏شناسى

با نگاهى به كظم غيظ و مفهوم آن، مى‏توان تفاوت‏هايى را بين آن و سركوبى خشمى كه در روان‏شناسى روز از مضرات آن صحبت مى‏شود، برشمرد:
     ـ كظم غيظ، خشم با رويكرد مسئله‏مدارى كنترل مى‏شود، ولى در سركوب خشم رويكرد اجتنابى و هيجان‏مدارى بر شخص غالب مى‏شود.

    ـ در كظم غيظ، با جايگزينى منافع برتر، هيچ كينه‏ اى از طرف مقابل باقى نمى‏ماند، و انتظار پاداش و منفعت از جانب خداوند را دارد اما در سركوب خشم،آتش كينه افروخته ‏تر مى‏گردد.

     ـ كظم غيظ هم در موضع ضعف و هم در موضع قدرت رخ مى‏دهد و به دليل ترس از طرف مقابل نيست، ولى سركوب خشم، همواره در موضع ضعف رخ مى‏دهد و ممكن است ترس عامل آن باشد.

     ـ در كظم غيظ كينه‏ اى از طرف مقابل باقى نمى‏ماند تا به عقده تبديل گردد، اما در سركوب خشم، حرف‏ها به ‏مثابه آتش زير خاكستر باقى مى‏ماند و بعد به شكل پرخاشگرى و... بروز مى‏كند.

     ـ در كظم غيظ سيستم برنده ـ برنده حكم‏ فرماست، ولى در سركوب خشم همواره يك نفر بازنده است (سيستم برنده ـ بازنده).

    ـ در كظم غيظ، انتقامى وجود ندارد، رفتار با عفو و گذشت همراه است. بنابراين، كينه و نفرتى باقى نمى‏ماند سركوبى مى‏تواند به رفتارهاى انفعالى ـ تهاجمى منجر شود.

     ـ در كظم غيظ خداوند انسان‏ها را به عفو و گذشت دعوت كرده. اما در سركوب، خشم بازدارى شده، جنبه متراكم پيدا كرده و بعدها با شدت بيشترى تخليه مى‏گردد.

در نهايت، مؤلفه ‏هاى كظم غيط كه به آنها اشاره گرديد، در راستاى اثبات اين امر است كه مديريت و كنترل خشم همان كظم غيظ است و مى‏توان نتيجه گرفت:

افرادى كه مهارت كظم غيظ را دارند از مؤلفه‏ هاى هوش هيجانى در سطح بالايى برخوردار بوده و كظم غيظ مستلزم هوش هيجانى است، اما سركوب خشم، يك سازوكار دفاعى رشدنايافته است كه در آن فرد هيجان را براى مدتى به ناهشيار خود مى‏فرستد و قادر به حل و رفع آن نيست.

منبع : http://tabyin.ir



ارسال نظر برای این مطلب


کد امنیتی رفرش